من و خودم

روزی دوباره، امید دوباره برای ادامه ای بهتر، فبعزتک یا جمیل

من و خودم

روزی دوباره، امید دوباره برای ادامه ای بهتر، فبعزتک یا جمیل

دلتنگی

و یه شبایی مثل امشب، تو دلم به خودم میگم کاش هیچوقت تموم نمیشد. عجیب حس دلخواهمو دارم. در عین حال از تموم شدن تعطیلات آخرهفته ناراحتم. این آرامشی که توی خونه دارم فقط... اتاقم ،گرمای مطبوعی که توی این هوای سرد داره،لیوان شیر گرم، صدای تیک تیک ساعت توی سکوت محض قبل از خواب، عطر خوشمزه ناهار دستپخت مامان، همه دوباره فردا تموم میشن.

برعکس خیلیا که عدد 3 رو نحس میدونن، 3عدد شانس منه...

و تبدیل میشم به همون دانشجویی که دغدغه ش کارکردن روی مقاله ش، امتحانای میانترمش، ثبت نام ارشد، و ... این چیزا هست.

با غذای سلف و دیر رسیدن به سرویس و کوهی از لباسای کثیف. تنها تفریحم: هفته ای یه دونه فیلم.

ولی خیلی چیزا تغییر کردن. کم کم دارم غریبه میشم.


::خدایا به خاطر همه نعمتای کوچیک و بزرگت شکر!

نظرات 3 + ارسال نظر
محمد دوشنبه 23 آذر 1394 ساعت 21:42 http://shendabad-amuz.blogsky.com

بانوووو یکشنبه 15 آذر 1394 ساعت 22:54 http://kajeshisheei.blogsky.com

ایشالا همیشه همین حس خوب رو داشته باشی گلم.
راستی چرا پوست کلفت بودن بده؟؟

مرسی عزیزم.
چون اینطوری به جایی می رسی که همه ازت سواستفاده می کنن و این اصلا خوب نیست

سپیدار پنج‌شنبه 12 آذر 1394 ساعت 21:08 http://sepidaresabz.blogsky.com

و این داستان همچنان ادامه دارد
دوباره تعطیلات آخر هفته می رسه

می رسه، اما حیف که من دیگه خونه نیستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد