ﯾﮏ ﻓﺮﺻﺖ ﺭﺍ اگر ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﮕﺬﺭﺩ؛
این زمان....
ﻣﯿﺸﻮﺩ آن زمان .....
ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﺴﺎﻥ ﭼﺎﯼ ﯾﺦ ﮐﺮﺩﻩ ﯼ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ
ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﺸﻖﺧﻮﺭﺩﻩ ﻧﻤﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ،
فرصت..
ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ ﺑﮕﺬﺭﺩ
ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻣﺜﻞ ﺁﺏ ﺗﻨﮓ ﻣﺎﻫﯽ
این واژه های نخ نما قابل تو را ندارند .... !
:::::: فقط تا خط نهم قبول دارم... :::::::
:-)
مرا نادان مپندار! پیش از آنکه درون پنهان مرا جستجو کنی...
و تصور مکن که من نابغه ام، پیش از آنکه مرا از درون مقتبس شده ام جدا کنی...
و نگو که او خسیسی مشت بسته است قبل از آنکه قلب مرا ببینی
و نگو که او خیرخواهی بخشنده است پیش از آنکه بدانی هدف من از مهربانی و بخشش چیست
و مرا دوست و عاشق صدا نکن پیش از اینکه عشق من با همه آنچه از نور و آتش دارد بر تو ثابت نشود
و مرا آسوده ندان تا زمانی که زخم های خونین مرا لمس نکرده ای...
(اندیشه های نو و شگفت،جبران خلیل جبران)
تولد یــــــکــــــ سالگـــی وبـــــلاگـم مبـارک!!
وبلاگ خاطره عزیز رو می خوندم که تصمیم گرفتم یه وبلاگ هم واسه خودم بسازم.اگرچه خاطره دیگه وبلاگش رو آپ نکرد.
(www.mahkoomin.blogsky.com)
و مـــن در عشـــق های ســـرد این خیابان
برهنه شده ام از هرچه عاشـــقانه بافته بودم.
کاش می دانستم پیراهنی به بزرگی ایـــن همه رویا
تن او که هیـــچ...
تن خــــدای او هم زار مـی زند.
کاش می دانستــــم گاهی عاشـــق تصــورات ذهنی
و قلم احساســمان در دیگـــری ها می شـــویم...
ورنـــه...
دنیای آدمــک ها کجا ...
و
عاشـــقانه هـای مـــن و تو کـــجا....!