من و خودم
روزی دوباره، امید دوباره برای ادامه ای بهتر، فبعزتک یا جمیل
|
و یه شبایی مثل امشب، تو دلم به خودم میگم کاش هیچوقت تموم نمیشد. عجیب حس دلخواهمو دارم. در عین حال از تموم شدن تعطیلات آخرهفته ناراحتم. این آرامشی که توی خونه دارم فقط... اتاقم ،گرمای مطبوعی که توی این هوای سرد داره،لیوان شیر گرم، صدای تیک تیک ساعت توی سکوت محض قبل از خواب، عطر خوشمزه ناهار دستپخت مامان، همه دوباره فردا تموم میشن. برعکس خیلیا که عدد 3 رو نحس میدونن، 3عدد شانس منه... و تبدیل میشم به همون دانشجویی که دغدغه ش کارکردن روی مقاله ش، امتحانای میانترمش، ثبت نام ارشد، و ... این چیزا هست. با غذای سلف و دیر رسیدن به سرویس و کوهی از لباسای کثیف. تنها تفریحم: هفته ای یه دونه فیلم. ولی خیلی چیزا تغییر کردن. کم کم دارم غریبه میشم. ::خدایا به خاطر همه نعمتای کوچیک و بزرگت شکر!
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |