من و خودم

روزی دوباره، امید دوباره برای ادامه ای بهتر، فبعزتک یا جمیل

من و خودم

روزی دوباره، امید دوباره برای ادامه ای بهتر، فبعزتک یا جمیل

وقتی غرور یار وفادارت شد!

غرور...

تورا جذاب تر می کرد..

تورا دوست داشتنی تر..

و مرا متحیر و عاشق پیشه تر..!

اما آنجایی قلم به دست شدم که دیگر غرور نبود...

کبر بود!

هرچه بیشتر پیش رفتم..

ریشه این کوه غرور را بیشتر و بیشتر در ضعف دیدم..!

ضعیف بودی و تهی!

نمی جنگیدی و با غرور سعی بر نشان دادن شجاعت هایت داشتی ...!

مغرور بودی و آنکه تو را می خواست..

در زیر ضربه های کاری غرورت ..

آنچنان زخمی شد...

که رفت...!

دلیل رفتن را نخواهی فهمید..

دلیل تنهایی هایت را نخواهی فهمید ..!

زنده باد توجیه که همیشه همراه توست..!

خوشا آن یار وفادارت غرور که لحظه ای رهایت نمی کند..!

لعنت به فکری که دچارت شد...!

و من تنها...

به یک نفر از فهم اعتمادم محتاجم!

افسوس که حالا آنجای زندگی ام

که تمام فلسفه هایی که خوانده ام..

از دستشان هیچ کاری ساخته نیست!

باید مثل یک زن تمام و کمال رفتار کنم..

باید رفت...!

نظرات 3 + ارسال نظر
رضا یکشنبه 4 مرداد 1394 ساعت 12:52 http://tobe94.blog.ir/

سلام ..من از اوناش نیستم که الکی بیام وب یه نفر و ازش تعریف کنم بعدش بگم بیا وبم...وی اومدم اتفاقی اینجا...دوس دارم تو هم یه نگاهی به وب ما بندازی..چیزایی توش هست که شاید شاید به دردت بخوره !!!!!

یا علی

سلام
به وبلاگتون اومدم. وبلاگ جالبی دارین و دقیقا راهکار برای مشکلاتی گفتین که این روزا خیلیا درگیرشن

رهگذر چهارشنبه 10 تیر 1394 ساعت 00:06

جالب بود...

مرسی

محمد سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 00:46 http://shendabad-amuz.blogsky.com

اینا همش تو غرور هستن آیا ؟

تاحدودی به غرور ربط دارن.چون شخص برای پوشوندن ضعفاش خودش رو خیلی خوب نشون میده.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد