من و خودم

روزی دوباره، امید دوباره برای ادامه ای بهتر، فبعزتک یا جمیل

من و خودم

روزی دوباره، امید دوباره برای ادامه ای بهتر، فبعزتک یا جمیل

میخواهم مثل یک انسان زندگی کنم

 

انسان بودن آرزوی دیرینه ام است و برای انسان بودنم تلاش می کنم!
می خواهم آزادانه تصمیم بگیرم، مستقلانه عمل کنم و به تنهایی به کارهایم رسیدگی کنم. رفتن، آمدن، مطالعه کردن و انجام هر کاری در زندگی به دست خودم باشد.
خودم مالک و صاحب زندگی ام باشم. وقتی در جاده ای قدم می زنم؛ سرم را بالا بگیرم و از اذیت و آزار افراد مزاحم در امان باشم.
آرزویم این است که کسی به خاطراندام زیبا، چشمان سیاه، چادر کوچک و یا لباس تنگ و نازک ام مزاحمم نشود. آنهایی که شهوت شان در چشم شان است؛ به خاطر من به گناه نیافتند. چون من هم انسان هستم. تعجب می کنم به این که ﺯﻥ از بدحجابی مرد در جامعه ما ﺑﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ؛ اما ﺍﯾﻦ ﻓﻘﻂ ﻣﺮﺩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﺪﺣﺠﺎﺑﯽ ﺯﻥ ﺑﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ .
دیگر می خواهم ﺩﺭ ﻫﺮ ﭼﻬﺎﺭﺭﺍﻩ، ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺗاکسی ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺳﻮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻥِ ﻣن پشتم را نگیرد و از قید چرندیات افراد در جامعه آزاد باشم. به امید آن روزی هستم که ﻭﻗﺘﯽ ﺗﺼﻤیم بگیرم؛ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺍﻡ ﺭﺍ، ﻣﺴﯿﺮﻡ ﺭﺍ، ﺷﺮﯾﮏ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ، ﻧﻮﻉ ﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﻣﻮﺗﺮﻡ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ کنم و ﮐﺴﯽ ﺣﻖ ﻧﺪﺍشته باشد ﺳﯿﺎﻩ ﻭ ﺳﻔﯿﺪﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﮐﻨﺪ.
می خواهم ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥِ ﺻﻮﺭتم ﮐﺴﯽ بی آبرو نشود و ﺍﺯ ﭘﻮﺷﯿﺪﻥ ﻟﺒﺎﺱ ﺩﻟﺨﻮﺍهم ﮐﺴﯽ ﻟﺬﺕ ﻧﺑﺮﺩ و ﮐﺴﯽ ﻣﺮﺍ ﻣﺎﯾﻪ ﯼ ننگ و شرم و بدﺑﺨﺘﯽ اش عنوان نکند و دیگر به ناقصﺍﻟﻌﻘﻞ بودنم در جامعه مشهور نباشم. اما دریغا که ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﺸﮑﻞ است.   
می خواهم دیگر زن نباشم! اما به مرد بودنم هم افتخار نمی کنم. فقط انسان بودن به معنای واقعی اش آرزویم است.
ﻣﻦ ﺯنم! و ﻃﻌﻢ ﺫﺭﻩ ﺫﺭﻩ ﯼ ﺍﯾﻦ ﺣﻘﺎﺭﺕ ﻫﺎ ﻭ ﻣﻈﻠﻮﻣﯿﺖ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺣﻠﻘﻮمم ﻣﯽ ﭼﺸﻢ.
ﻣﻦ ﺯنم! و ﻓﺮﯾﺎﺩِ ﻣﻈﻠﻮﻣانه ﺯﻧﺎﻥِ ﮐﺸﻮﺭﻡ ﺭﺍ ﺑﺎ ﮔﻮﺵِ ﺩﻝ ﻣﯽ ﺷﻨﻮم.
ﺯنم و جیغ ﺯﺩﻥ و ﻓﺮﯾﺎﺩ ﮐﺸﯿﺪﻥِ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩ ﻧﻤﮏ ﻧﺸﻨﺎﺱ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﻮﻡ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﻭﻗﺖِ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻭ ﻧﻮﺷﯿﺪﻥ ﺍﺵ لحظه ای ﺩﯾﺮ ﺷﺪ؛ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺳﺮ ﺧﺎﻧﻢ ﯾﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺮﺵ ﺧﺮﺍﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﯾﻮﻍ ﺍﺳﺘثمار برخی ها ﺑﺮ ﮔﺮﺩﻥِ ﺯﻧﺎﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺷﺪه است؛ زنانی که به جرم بیرون رفتن از خانه، سرشان بریده می شود.
ﻣﻦ ﺯنم و ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺮﺩﺍﻥِ ﺗﻤﺎﻣﯿﺖ ﺧﻮﺍﻩ ﻣﺘﻨﻔﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺍﺯ ﺯﻥ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﭘﻠﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺮﻗﯽ ﻭ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺧﻮﺩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﻨﺪ.
من ﺯنم و ﺻﺪﺍﯼ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺩﻝ ﺩﺧﺘﺮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﮑﺘﺐ ﻭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻭ ﺯﻧﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﺷﺘﻐﺎﻝ ﻭ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻣﻨﻊ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻨﻮﻡ .
ﻣﻦ ﺯنم و ﺍﺯ ﻣﺮﺩ ﺑﻮﺩن ﻫﻢ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ. ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ که فقط انسان باشم. یک انسان به تمام معناهای خوب.
ﭼﻪ ﻟﺬﺗﯽ ﺩﺍﺭﺩ که مفهوم انسان به معنای واقعی اش در وجودمان رخنه کند و این مفهوم در رگ، خون و استخوان هایمان جوانه زند و ﺗﺎ ﺍﻋﻤﺎﻕِ ﻭﺟﻮﺩ ﺭﯾﺸﻪ ﻣﯽ ﺩﻭﺍﻧﺪ .
من زنم اما از زن بودنم احساس حقارت نمی کنم!

 

قبول دارین حرفاشو؟

آخرین هفته ای که کلاس داشتیم،یکی از استادا داشت درباره ظلمایی که قبلا به زنها می شده و شاید بعضی از خانوما امروزه ناخواسته دارن اونا رو ادامه میدن و واسه خودشون یه زینت حساب میکنن میگفت:

درباره تاریخچه کفش پاشنه بلند،یا به قول استاد ادبیات ترم قبل،کفش قاب قابی!!!میگفت.زمانی که مردسالاری رواج زیادی داشته و زن یه جورایی برده محسوب میشده مردا واسه زنا کفش پاشنه بلند می سازن.خب...چرا؟چون زمانی که مرد داره با زن راه میره،زن به خاطر سختی راه رفتن با کفشش سرعتش کم شه و مرد جلو باشه.یعنی اینطوری می خواستن برتری خودشون رو ثابت کنن

یکی دیگه از نمونه هایی که میگفت،استفاده از طلا توسط خانوما بود.زمان شاید قبل از اسلام، خیلی وقت قبل،مردا از طلا استفاده می کردن،با توجه به اینکه طلاهای اون زمان هم سنگین بوده،مرد از نگه داشتن زیادش خسته می شده،و همچنین چون استفاده هرچه بیشتر از طلا رو نشونه بیشتر بودن ثروتشون می دونستن،دوس نداشتن که طلاها رو بدون استفاده بذارن،در نتیجه زحمت حمل طلا به دوش زن افتاد

مثالهای زیاد دیگه ای وجود داره که نابرابری بین زن و مرد از زمانهای قدیم نشون میده و بعضی از اونا تبدیل به فرهنگ شده.به نظر من که نابرابری بین زن و مرد هنووووز وجود داره.هنوزم اگه یه زن بخواد مستقل باشه و خودش گلیمشو(بدون حضور هیچ مردی) از آب بکشه،شاید بتونه از پسش بر بیاد اما باید از خیلی چیزایی که داره بگذره.پیدا میشن زنایی که مثل مرد توی جامعه ای که پر از گرگه زندگی میکنن و آرمانهای بزرگی واسه خودشون دارن و حاضرن واسه رسیدن به آرماناشون از جونشونم بگذرن.اما کم نبودن بین همین زنا که گرگا کاری کردن که (با وجود رسیدن به اون خواسته هاشون) از ضعف جنس خودشون یکم ضربه خوردن.چون تعداد این تیپ زنا کمه و .....با یه گل بهار نمیشه....

نظر شما چیه؟

 

نظرات 10 + ارسال نظر
محمد تهمتن شندی چهارشنبه 11 تیر 1393 ساعت 00:12 http://shendabadamuz.blogsky.com

خسته نباشید

مرسی

مرضیه چهارشنبه 14 خرداد 1393 ساعت 19:56 http://3shanbeha.blogfa.com

سلام
من زنم اما از زن بودنم احساس حقارت نمیکنم
فقط برخی از محدودیت های بیجا عذابم میده و آرزو میکنم ای کاش من هم مرد بودم .شاید در عمل از خیلی از مردها مردتر باشم اما چون یک زنم باید سکوت کنم

سلام
آره متاسفانه

وفیق سه‌شنبه 13 خرداد 1393 ساعت 19:25 http://hayel.blogfa.com

فک می کنم کشیدن حصار بین زن و مرد و تفکیکشون و تلاششون برا رسیدن به موفقیت بدون کمک گرفتن از جنس مخالف و ... خیلی مطلوب نباشه

بالاخره هر جنسی یه توانایی هایی داره و یه ضغفهایی ..
و چه بهتر که بعنوان یه مکمل بپذیریمشون ...

و مساله بعدی اینکه ، این محدودیت ها توی متمدن ترین کشورها هم بشکلی وجود داره و مختص اینجا یا دین خاصی نیست ...

بهتره جای هدر دادن انرژی ، برا اثبات استقلال و توانایی ، روی تقویت نکات مشترک و بر طرف کردن ، تضاد ها تمرکز کنیم ، هر چند یکی از پایه های تکامل ، همین تضاد ها می باشند ..

و البته این بحث پیچیده تر از اونه که تو یه کامنت بشه ، بهش پرداخت ...

شاد باشید و ایام بکام

حرفتون کاملا درسته،مسلما اگه هرکی خودش تنها میتونست به موفقیت برسه جنس مکمل ساخته آفریده نمی شد
مرسی که باعث میشین دیدگاهمو تغییر بدم وتصحیح کنم
ممنون که اومدین

khatere hastam سه‌شنبه 13 خرداد 1393 ساعت 09:40

خوبم عزیزم خیلی درگیرم این روزا

باشه عزیزم.موفق باشی

khatere hastam دوشنبه 12 خرداد 1393 ساعت 23:30


خاطره جون خوبی؟کجایی؟نیستی..

گمشده در هارمونی دوشنبه 12 خرداد 1393 ساعت 12:03 http://lostinharmony.blogsky.com/

سلام منو به حافظ و سعدی برسون، بگو خیلی ارادت داریم

چشم،حتما میگم

مهدی دوشنبه 12 خرداد 1393 ساعت 11:56 http://catharsis.blogsky.com

آخ که شاهنامه رو گفتی و من رو دیونه کردی . فردوسی خدای توصیفه . هیچ توصیفی رو قشنگتر از توصیف گرد آفرید ندیدم . توصیف جمال و شجاعت یه دختر ایرانی . خوندی ؟ اگر نخوندی بخون . وقتی سهراب برای جنک به ایران میاد . ملاک رو روی قشر عادی جامعه نگذاریم .

باشه اما قسمت اعظم جامعه همین قشره
خیلی زیباست...

مهدی دوشنبه 12 خرداد 1393 ساعت 09:37 http://catharsis.blogsky.com

سلام .
مشکل از اون جا شروع شد که تعریف شد . تعریف جای خودش رو به تحریف داد و تحریف هم با نظر شخصی تفسیر شد .
متاسفانه خیلی از ما معنی مردسالاری و زن سالاری رو نمیدونیم که اگر میدونستیم استفاده نمیکردیم .
دختر خوب کسی نمیتونه جلو دهن مردم رو بگیره . بعضی مردها جلوی پای تو ترمز میزنند و بعضی زنها جلوی پای برادر تو . یه سری پسرها به تو متلک میندازند و بعضی دخترها به من .
قبول دارم که نگاه منفی به زن زیادتره ولی این رو هم مطمئنم که نگاه درست و والامنشانه هم به زن بیشتره .
به ادبیاتمون یه نگاه بنداز کجای ادبیات از یه مرد تعریف شده ؟
در مورد کفش پاشنه بلند هم من چیز دیگری شنیدم که منطقی تره و اگر دوست داشتی سر فرصت مناسب راجع بهش گپ میزنیم .
موفق باشی .

درسته که این دیدگاه توی شهرهای بزرگ در حال اصلاحه،اما توی شهرهای نسبتا کوچیکتر هنوز هم وجود داره
توی ادبیات ما از زیبایی زن و قدرت مرد هردو تعریف شده.نمونه ش شعرای حماسی فردوسی
قبول دارم این متنی که آوردم یکم تند رفته.اگرچه حقیقتیه که هنوز بعضی جاها هست...
نمی دونم،اینو استادمون میگفت که جز یکی از دروس دکتراشون هست،شما چی شنیدین؟
مرسی

گمشده در هارمونی یکشنبه 11 خرداد 1393 ساعت 22:56 http://lostinharmony.blogsky.com/

یه بخش هایی از حرفاش شبیه حرفای آخونداس در توجیه حجاب و اینا، و خب من باهاش موافق نیستم، اینکه در به گناه افتادن مرد، زن مقصر باشه یه جورایی مغلطه ست. مگه مرد مجبوره حتما اون خانم بی حجاب رو نگاه کنه ؟ من مذهبی نیستم ولی فرض کن یه مرد مسلمون بره خارج، اونجا این مرد هست که باید مراقب نگاهش باشه.
این یه جورایی توهین به مردا هم هست، یعنی مرد اینقدر ضعیف هست و کنترل روی خودش و اعمالش نداره، که زن باید برای به گناه نیفتادنش خودشو مخفی کنه ؟!!

اما در مورد بخش های دیگه پست، بله به زن‌ها توی جامعه ما مستقیم و غیرمستقیم خیلی ظلم شده و میشه.
و متأسفانه یه بخشی از این ظلم هم رنگ و لعاب تقدس داره، یعنی ظاهرا ریشه مذهبی و تاریخی داره. یه مورد کوچیکش افسانه آفرینش هست، اونجا شیطان، ابتدا حوا رو گول می زنه و بعد این حواست که آدم رو هم به خوردن میوه ممنوعه ترغیب می کنه.
یا باورهای پوسیده دیگه ای که خیلی مفصل‌تر از اینه که اینجا بشه بحث کرد. خیلی از زن های نابغه و هوشمند به خاطر این مشکلات نتونستن جایگاه خودشون رو پیدا کنن.
هنوز خیلی راه داریم تا اندیشه برابری زن و مرد جا بیفته.

درسته،مردی که بخواد نگاه بد داشته باشه ازپوشیده ترین زنا هم نمیگذره و در مقابل مردی که نگاهش پاک باشه واسش فرقی نداره این زنی که روبروش هست چه پوششی رو داره.
این روزا هر باور اشتباهی که رایج باشه بهش برچسب دینی بودن میزنن تا موجه شه.

سایا یکشنبه 11 خرداد 1393 ساعت 22:12 http://www.sayabarani.blogfa.com

زن ها اگه همه متحد باشن دیگه هیچ ظلمی بهشون نمیشه ... اما متاسفانه مثل همه ی چیزا بعضیا میانه رو هستن بعضیا هم شبیه مردا شدن و بعضیا این تحقیر شدن رو پذیرفتن .

آره.متاسفانه هرکی راه خودشو میره
تشکروسپاس فراوان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد